مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد (س) بسطام

درباره ی ما
خانه تماس  ورود
افسانه غرانيق: داستانى ساختگى در ستايش بتها از سوى دشمنان اسلام
ارسال شده در 23 مهر 1398 توسط مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد بسطام در عمومی

غرانیق در ادبیات اسلامی اشاره به ماجرایی دارد که بر اساس برخی منابع مانند تاریخ طبری، محمد پیامبر اسلام در دوران زندگی در مکه در حال خواندن سوره نجم بود که شیطان دو آیه کوتاه در دهان وی قرار داد و سپس توسط جبرئیل از وحی نبودن این آیات و شیطانی بودن آن مطلع شد. تقریباً همگی مسلمانان سراسر قرون، این داستان را ساختگی دانسته و رد می‌کردند، بیشتر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار رمان جنجالی «آیات شیطانی»[در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط سلمان رشدی در این مورد، از این ماجرا اطلاعی نداشتند.

غرانیق، جمع غرنوق یا غرنیق است. غرنوق به معنای مرغ آبی است که گردن بلندی دارد و سپید یا سیاهرنگ است، به معنای جوان سپید زیباروی نیز به کار رفته‌است. برخی غرنوق را لک‌لک، بوتیمار (غم خورک) نیز معنا کرده‌اند.از این رو این آیات را غرانیق می‌نامند که به گمان اعراب بت‌ها، مانند پرندگان، به آسمان عروج می‌کنند و برای پرستندگان خود شفاعت می‌نمایند، نزدیکی معنایی دارد.

 منبع : فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۳۹۳

خلاصه این داستان چنین است که پس از گذشت حدود دو ماه از هجرت مسلمانان به حبشه پیامبر(ص) با مشرکان به گفتگو نشست. خداوند سوره نجم را بر او نازل کرد. پیامبر(ص) این سوره را تلاوت کرد تا به این آیه رسید:

 

«أَ فَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی، وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری.»

در این هنگام شیطان دو عبارت دیگر را به او وسوسه کرد و حضرت به گمان وحی، آن دو جمله را به زبان آورد که می‌گوید: تلک الغرانیق العلی و انّ شفاعتهنّ لترتجی. سپس سوره را ادامه داد تا به آیه سجده رسید.پیامبر(ص) به سجده رفت، مسلمانان و مشرکان نیز همراه او سجده کردند، مگر ولید بن مغیره که به خاطر پیری یا تکبّر- بنا به اختلاف روایات- سجده نکرد، امّا مشتی خاک به پیشانی خود رساند و چنین سجده کرد. افراد دیگری از جمله سعید بن عاص، امیة بن خلف و ابولهب هم از سجده سر باز زدند. به روایت بخاری، انس و جن همراه مسلمانان و مشرکان به سجده رفتند.

این خبر در مکه پراکنده شد و مشرکان شادمانی کردند. حتی گفته‌اند: مشرکان، پیامبر(ص) را روی دوش گرفته و از پایین تا بالای مکه دور زدند. شب هنگام که جبرئیل نزد پیامبر(ص) آمد، حضرت سوره را به او عرضه داشت. آن دو جمله را هم گفت. جبرئیل انکار کرد. پیامبر(ص) گفت: چیزی به خدا نسبت دادم که نفرموده است؟ پس خداوند به او وحی فرمود:

 

«وَ إِنْ کادُوا لَیفْتِنُونَک عَنِ الَّذِی أَوْحَینا إِلَیک لِتَفْتَرِی عَلَینا غَیرَهُ وَ إِذاً لَاتَّخَذُوک خَلِیلًا، وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناک لَقَدْ کدْتَ تَرْکنُ إِلَیهِمْ شَیئاً قَلِیلًا، إِذاً لَأَذَقْناک ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَک عَلَینا نَصِیراً.».

ترجمه: و چیزی نمانده بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کرده‌ایم، گمراه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود گیرند؛ و اگر تو را استوار نمی‌داشتیم، قطعا نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی؛ در آن صورت، حتما تو را دو برابر (در) زندگی و دو برابر (پس از) مرگ (عذاب) می‌چشانیدیم، آنگاه در برابر ما برای خود یاوری نمی‌یافتی.

 منبع: الصحیح من السیرة النبی الأعظم، مرتضی العاملی، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۱۳۷

دلایل محققان بر جعلی بودن غرانیق

الف. اصولا در لغت و اشعار عرب لفظ غرانیق درباره خدایان آنها بكار نرفته است، تنها غرنیق و غرنوق در لغت به معنی مرغ آبی سیاه یا سفید یا حیوان سفید و زیبا آمده كه هیچ یك از این معانی با معنای خدایان سازگار نیست.

 

ب. آیاتی كه بعد از ذكر نام بت ها (در دنباله آیه) می آید همه بیان مذمت بت ها و زشتی و پستی آنهاست (بتان جز نام هایی بیش نیستند كه شما و پدرانتان نامیده اید و خدا هیچ حجتی درباره آنها نازل نكرده است) و با این مذمت چگونه ممكن است چند جمله قبل از آن مدح بت ها شده باشد؟!

 

ب. آيات آغاز سوره صريحا اين خرافات را ابطال مى‌كند. آنجا كه مى‌گويد:

 

وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌- إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌.

 

يعنى پيامبر از روى هواى نفس سخن نمى‌گويد- آنچه مى‌گويد تنها وحى الهى است.

ج. ادله قطعيّه‌‌اى كه دلالت بر عصمت آن حضرت دارند اين حديث را تكذيب مى‌كنند

 

علامه طباطبائی در نقد روایت غرانیق می گوید: ادله قطعيى كه دلالت بر عصمت آن جناب دارد متن اين روايت را تكذيب مى‌كند هر چند كه سندش صحيح باشد، پس ما به حكم آن ادله لازم است ساحت آن جناب را منزه از چنين خطايى بدانيم. علاوه بر اين كه اين روايت شنيع‌ترين مراحل جهل را به آن جناب نسبت مى‌دهد براى اينكه به او نسبت مى‌دهد كه نمى‌دانسته جمله” تلك الغرانيق العلى …” كلام خدا نيست و جبرئيل آن را نياورده و نمى‌دانسته كه اين كلام كفر صريح و موجب ارتداد از دين است. تازه اين نادانى‌اش آن قدر ادامه يافته تا سوره تمام شده، و سجده آخر آن را به جا آورده باز هم متوجه خطاى خود نشده تا جبرئيل نازل شده، دوباره سوره را بر او عرضه كرده و اين دو جمله كفرآميز را هم جزو سوره خوانده است. آن وقت جبرئيل گفته من آن را نازل نكرده‌‌ام. …

د. ستیز رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با بت ها رد كننده خرافه مذكور است.

تلبیس ابلیس در این جا لازمه اش تكذیب كلام خداوند است كه قرآن را ضمانت كرده است (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ).

 

ز. راویان این افسانه افراد ضعیف و غیر موثق هستند و نیز قدیمی ترین مدرك این افسانه از تاریخ مسلمین، طبقات ابن سعد و تاریخ طبری است كه آنها نیز داستان را از زبان شش تن نقل می كنند كه در ماجرا حاضر نبوده اند:

 

1. محمد بن كعب قرظی- طبق مدارك مورخین یا اصولا در زمان پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و آله وجود نداشت و یا این كه تولدش در اواخر زندگی آن حضرت بوده و معلوم است كه این شخص در اوایل بعثت و حتی چند سال پس از هجرت هم متولد نشده بود.

 

2. محمد بن قیس- او از مهاجرین به حبشه بوده و در روز واقعه حضور نداشته است.

 

3. ابو العالیه ریاحی- وی اگرچه در زمان آن حضرت حیات داشت ولی به قول خودش هرگز پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و آله را ندیده است.

 

4. سعید بن جبیر- او متولد سال 38 یا 46 هجری است.

 

5. عبد اللّه بن عباس- او در سال 10 بعثت به دنيا آمد و در زمان حادثه هنوز متولد نشده بود.

 

6. مطلب بن عبد اللّه بن خنطب- او مسلما زمان حضرت را درك نكرده و برخی گویند وی از یاران پیغمبر تنها یكی را دیده است.

منبع: محمد جواد نجفى خمينى، تفسیر آسان، ج13، ص 54

ترجمه الميزان، ج‌14، ص 561

روزه گرفتن چه فایده ای دارد ؟
ارسال شده در 3 خرداد 1397 توسط مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد بسطام در مناسبت ها

روزه از جمله اعمال عبادي است كه خداوند به آن امر فرموده است و در آن انسان در طول مدت معين و ساعات خاصي از شبانه‌روز به قصد قربت، از خوردن و آشاميدن و … دست مي‌كشد.

روزه در گام اول عبارت است از حفظ شكم از خوردن و آشاميدن و رعايت آداب ظاهري روزه و در گام بعد حفظ زبان، گوش، چشم، دست، پا و ساير اعضاء و جوارح از گناهان را در برمي‌گيرد كه در صورت عدم رعايت آنها، روزه باطل مي‌گردد. اما همه‌ي اينها بهانه‌اي است تا انسان بيشتر به نفس خود توجه پيدا كند زيرا هدف نهايي روزه اين است كه انسان به تقوا برسد. در اين رابطه حضرت علي عليه‌السلام مي فرمايند: «روزه دل با ارزش‌تر از روزه‌ي زبان و روزه‌ي زبان، با ارزش تر از روزه‌ي شكم است».

اما در پاسخ به اين سؤال كه روزه چه آثار و فوايدي دارد، بايد گفت : خداوند متعال به روحيه طبيعت و بشر توجه داشته و براساس آن روزه را براي او مقرر نموده است. روزه آثار ظاهري و باطني فراواني را در پي دارد. اين فريضه حداقل در اولين پيامد خود، به انسان سلامتي مي‌دهد.

درست است كه آدمي تاب گرسنگي زياد را ندارد و اسلام هم نخواسته است كه انسان خود را در تحمل گرسنگي به زحمت اندازد، بلكه حتي در بعضي روايات رسيده است:«اللهم اعوذ بك من الجوع؛ خدايا از گرسنگي به تو پناه مي‌برم.» ولي در عين حال بايد متوجه بود، كه مقداري از گرسنگي براي انسان لازم است! و فوايد بسياري دربردارد، برعكس پرخوري و سيري كه بيماري‌هاي زيادي به همراه مي‌آورد.

از نظر بهداشت و تندرستي بايد غذا كم‌تر مصرف شود و در حالي كه هنوز اشتها وجود دارد، دست از غذاخوردن كشيد. به تجربه ثابت شده است افرادي كه كم مي‌خورند از كساني كه هميشه سير مي‌خورند سالم و تندرست‌تر مي‌باشند. حضرت علي عليه‌السلام در مورد پيشگيري از ابتلا به بيماريها به فرزندش امام حسن مجتبي عليه‌السلام چنين فرموده‌اند:«مي‌خواهي تو را به چهار خصلت آگاه كنم كه از طب (و مراجعه به طبيب) بي‌نياز گردي؟ فرمود: آري. آن‌گاه حضرت فرمودند: بر سر غذا منشين مگر آن كه گرسنه باشي و از غذا خوردن دست بكش در حالي كه هنوز سير نشده‌اي و غذا را كاملاً بجو و با شكم پر به بستر مرو»

از طرفي ديگر در اسلام با قراردادن فريضه‌ي يك ماهه‌ي روزه به درمان و معالجه‌ي بيماريها پرداخته است. چرا كه در اين مدت خانه‌تكاني كاملي از بدن انسان به عمل مي‌آيد و مواد و چربيهاي ذخيره شده در يدن به مصرف سوخت و ساز مي‌رسد و در تمام دستگاهها و سلولهاي بدن نظافت كامل صورت مي‌گيرد.

دكتر پاك‌نژاد در كتاب «اولين دانشگاه و آخرين پيامبر» مي‌نويسد: در ظرف مدت يك ماه روزه‌داري آدمي دارنده‌ي يك بدن تازه تعمير شده و آزاد گرديده از قيد و بند سموم رها شده است.

دكتر كارلوي آمريكايي نيز چنين مي‌گويد: «هر شخص بيمار بايد هر سال مدتي از غذا پرهيز كند زيرا مادامي كه غذا به شما مي‌رسد ميكروبها در حال رشد است ولي هنگامي كه از غذا پرهيز مي‌كند ميكروبها رو به ضعف مي‌روند. سپس ادامه مي‌دهد كه: روزه‌داري كه اسلام واجب كرده بزرگتريت ضامن سلامتي مي‌باشد.» 1

روزه در سلامت معده و پاكسازي آن از انواع غذاها كه موجب انواع بيماري‌هاست اثرات فوق‌العاده دارد، تجربه نشان داده است كه اكثر بيماري‌هاي مزمن و حاد را مي توان به وسيله‌ي روزه بهبود بخشيد، يا از شدت آنها كاست و اينها گوشه اي از فوايد فراوان روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت بدن است و البته اين همه ي اهداف روزه نمي‌باشد، اثر مهم آن را حضرت علي عليه‌السلام در حديثي طويل از پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنين نقل مي‌فرمايند:« هيچ مؤمني نيست كه ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگيرد مگر آن كه خداي تبارك و تعالي هفت خصلت را براي او واجب و لازم گرداند:

1- هر چه حرام در پيكرش باشد محو و ذوب گرداند

2- به رحمت خداي عزوجل نزديك مي‌شود

3- (با روزه خويش) خطاي پدرش حضرت آدم را مي‌پوشاند

4- خداوند لحظات جان كندن را بر وي آسان گرداند

5- از گرسنگي و تشنگي روز قيامت در امان خواهد بود

6- خداي عزوجل از خوراكي‌هاي لذيذ بهشتي او را نصيب دهد

7- خداي عزوجل برائت و بيزاري از آتش دوزخ را به او عطا فرمايد.»3

شخص روزه‌دار در درجه اول با مقاومت در برابر نيرومندترين خواسته‌هاي طبيعي و غريزي خود از خوردن و آشاميدن و… اراده‌ي خود را محكم و تقويت مي‌نمايد و مهم‌ترين عادات خويش را ترك و بر شهوات نفس خود مستقلاً حكومت مي‌كند.

روزه روح و باطن انسان را از خواهشهاي ناشايسته پاك ميگرداند و صيقل مي‌دهد و صفاي باطن مي‌آورد. زيرا وقتي شكم انسان از غذاهاي خالي شد پرهيزگاري ، امانت‌داري، صداقت و خلاصه انسانيت او تقويت شده و نور ايمان در قلب او تجلي مي‌كند.

در كتاب «سفينة‌النحات» درباره روزه چنين آمده است: فايده‌ي گرسنگي اين است كه خون قلب را كم مي‌كند و آن را سفيد مي‌نمايد و در سفيدي قلب ، صفا و نورانيت است . همچنين پيه قلب را آب مي‌كند و در آب شدن پيه قلب زيادتي رقّت او و رقت قلب كليد سعادت و موجب توجه الطاف حق است كه در حديث قدسي آمده است: «أنت عند المنكرة قلوبهم و المندرسة قبورهم» به علاوه هر قدر خون قلب كم شود مجاري و راههاي دشمن كه شيطان است تنگ‌تر مي‌شود زيرا مجاري شيطان رگ‌هايي است كه پر از شهوت است پس فايده و ثمر گرسنگي در نورانيت قلب امري است ظاهر و هويدا كه به تجربه و امتحان نشان مي‌دهد كه با تكرار آن روز به روز بلكه ساعت به ساعت توجه به خدا و قرب الهي در انسان افزايش مي‌يابد و كم‌كم با پر و بال قوي بر فراز هدفهاي عالي بندگي خداوند پرواز مي‌نمايد و صفاي روح، استقامت، مساوات، عدالت و تمام ابعاد انساني او زياد مي‌گردد.

بنابراين روزه بهترين وسيله براي تقويت اراده مي‌باشد و بر اين اساس عالي‌ترين عامل بازدارنده از معصيت خداوند روزه است.

به اين سخن حكيمانه‌ي حضرت علي عليه‌السلام درباره‌ي روزه گوش فرا دهيد كه مي‌فرمايند: «خداوند بندگانش را با نماز ، زكات، تلاش و روزه‌داري در روزهايي كه واجب شده است حفظ كرده است تا اعضاء و جوارحشان آرام و ديدگانه‌شان خاشع، جان و روانشان فروتن و دلهايشان متواضع گردد و كبر و خودپسندي از آنان رخت بر بندد چرا كه در سجده بهترين جاي صورت را به خاك ماليدن، فروتني آورد و گذراندن اعضاي پرارزش بدن بر زمين اظهار كوچكي كردن است و در روزه گرفتن و چسبيدن شكم‌ها به پشت‌ها عامل خضوع و ناچيز دانستن خويش وجود دارد»4و در جايي ديگر مي‌فرمايد:«والصيام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را براي آزمايش اخلاص مردم واجب فرموده است.» 5

پی نوشت ها

1- به نقل ا زكتاب «نقش روزه در درمان بيماريها» ص16

2- روزه روش نوين براي درمان بماريها ،ص47-65

3- خصال شيخ‌صدوق، ص386

4- نهج‌البلاغه فيض،ص798

5- نهج‌البلاغه ، فيض‌الاسلام حكمت ، 244

چرا بنده دیگران؟
ارسال شده در 3 خرداد 1397 توسط مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد بسطام در روانشناسی

چرا بنده دیگران‎؟

 وَلاتَکُن‎ْ عَبْدَ غَیْرِک‎َ وَقَدْ جَعَلَک‎َاللَّه‎ُ حُرّاً.1

بنده دیگران مباش‎، که خدا، تو را آزاد آفریده است‎.

 خداوند، انسان را به صورت موجودی «آزاد»، و دارای شخصیت و عزت‎ نفس آفریده است‎. و به او عقل و شعور و نیروی درک و دریافت‎، و قدرت‎ اراده بخشیده است‎، تا اندیشه خود را به کار اندازد، از نیروی بدنی خود استفاده کند، و با قدرت فکر، و تن دادن به کار و تلاش‎، در کمال آزادی و سربلندی‎، زندگی شرافتمندانه‎ای را دنبال کند. در آفرینش خدا، هیچ‎ انسانی از دیگری برتر و با ارزش‎تر، یا کمتر و بی‎مقدارتر نیست‎. بنابراین‎، هیچ انسانی حق ندارد که دیگران را بنده خود سازد، و هیچ انسانی هم حق‎ ندارد خود را به صورت بنده دیگران درآورد. زیرا بندگی‎، تنها در برابر خداوند متعال شایسته است‎، و جز خدا، هیچکس شایسته آن نیست که‎ انسانی‎، در برابرش‎، خود ر ا دچار ذلّت و زبونی کند و مانند بنده ناتوان و بی‎مقداری ظاهر شود.

  البته کسی که عزّت‎نفس داشته باشد، و ارزش انسانی خود را بشناسد، ‎؟ به آزادی گرانقیمتی که خداوند به او ارزانی داشته‎، احترام خواهد گذاشت‎. چنین فردی‎، همیشه به نیروی فکر و قدرت کار و تلاش خود متکی خواهد بود، به آنچه در یک زندگی شرافتمندانه نصیبش می‎شود قناعت خواهد کرد، و در نتیجه‎، همواره سربلند و آزاد خواهد زیست‎.

اما افراد ذلیل و بی‎شخصیّتی هم پیدا می‎شوند، که به خاطر مال دنیا، در برابر ثروتمندان یا صاحبان مقام و قدرت‎، به زانو می‎افتند،

سرتعظیم‎ فرود می‎آورند و به صورت بنده‎ای ذلیل و بی‎ارزش ظاهر می‎شوند، تا شاید از ثروت و مقام آن افراد بهره‎ای ببرند و بیش از حد لیاقت خود، مال و مقامی به دست آورند.

  امام‎(ع‎)، اینگونه افراد را نکوهش می‎کند و به همه مسلمانان هشدار می‎دهد که‎: مبادا آزادی و ارزش انسانی خود را، که خداوند به شما ارزانی‎ داشته است‎، پایمال کنید و به طمع مال و مقام‎، در برابر انسانی همچون‎ خودتان‎، بندگی کنید، زیرا خداوند، همه انسانها را آزاد و یکسان آفریده‎است‎!2

 1ـ نهج‎البلاغه نامه 31.

2ـ پندهای کوتاه از نهج‎البلاغه‎، ص 69.

رضوان
ارسال شده در 3 خرداد 1397 توسط مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد بسطام در اخلاقی

قرآن کریم در مقام ترسیم چهره و ویژگی های بهشت و بهشتیان آیات فراوانی را اختصاص داده است؛ مانند:

1ـ باغ های طرب انگیز که زیر درختان آن نهرها جاری است. این بیان حدود 70 بار در قرآن آمده است.

2ـ درختان و سایه های آن مانند میوه هایش همیشگی است: «أکلها دائم و ظلها؛ ميوه و سايه ‏اش پايدار است.» (رعد/ 35) و مأکولاتش همیشگى و سایه آن برقرار است

3ـ فرشتگان بر بهشتیان وارد می شوند و سلام و تحیت می گویند.

4ـ لباس های آنان از حریر و پرنیان است.

5ـ بر تخت ها تکیه زده، نه آفتاب سوزان می بینند و نه سرما.

6ـ سایه درختان بهشتی بر سر بهشتیان و میوه هایش در دسترس آنان است.

7ـ ساقیان زیبارو و حوریان با جام های سیمین و بلورین بر آنان دور می زنند.

8ـ شراب هایی می نوشند که طبعش چون زنجبیل و عطرآگین است.

9ـ چشمه ی سلسبیل در آن جاست.

10ـ جهانی است بزرگ و کشوری است پرنعمت.

11ـ لباسشان از استبرق و دست بندهایشان نقره فام است.

12ـ ساقی شرابشان پروردگار، و شرابشان طاهر و پاک است.

 

13ـ در رخسارشان شادمانی نعمت های بهشتی پدیدار است.

14ـ شرابشان ناب و سر به مهر و دست نخورده است.

15ـ ترکیب طبع آن شراب این که به مشک مهر کرده اند و از عالم بالا است: «و مزاجه من تسنیم؛ تركيبش از [چشمه] تسنيم است.» (مطففین/ 27) و ترکیب طبع آن شراب ناب از (چشمه اى از) عالم بالاست.

تذکر: برخی از چشمه های بهشتی خالص و ناب است، مانند چشمه تسنیم و برخی از چشمه ها مزیجی و امتزاجی از تسنیم دارد مانند چشمه ی رحیق.

16ـ آب های بهشت هیچ گاه گندیده نمی شود و طعمش تغییر نمی کند. «مثل الجنة التى وعد المتقون فیها انهار من ماء غیر اسن و انهار من لبن لم یتغیر طعمه و انهار من خمر لذة للشاربین و انهار من عسل مصفى و لهم فیها من کل الثمرات و مغفرة من ربهم؛ صفت بهشتى که پرهیزکاران بدان وعده شده اند (این چنین است که) در آن نهرهایى است از آبى که طعم و بویش برنگشته، و نهرهایى از شیر که طعمش تغییر نکرده، و نهرهایى از شراب که سراپا لذت است براى نوشندگان، و نهرهایى از عسل تصفیه شده، و براى آنها در آنجا از هر گونه میوه هست و نیز آمرزشى از جانب پروردگارشان (آیا اینان) مانند کسانى اند که در آتش جاودانه اند و آبى جوشان به آنها خورانده مى شود که روده هایشان را پاره پاره مى کند.» (محمد/ 15) از این آیه به خوبى مى توان دریافت که موجودات بهشتى از گزند تغیر، فساد، عیب و نقص مصون اند.

17ـ نهرهایی از شراب ناب که برای نوشندگان لذت بخش است و

چشمه هایی از شیر که طعمش تغییر نیابد و چشمه هایی از عسل مصفا در آن جاست.

18ـ جایگاه امن، امان و سلامتی است.

19ـ در آن جا برای بهشتیان از همه ی میوه ها به اضافه لطف و بخشش پروردگارشان هست. و آنچه که انسان بخواهد و چشم ها را به شوق و لذت اندازد مهیاست و انسان در آن جاوید باشد: «و فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذ الأعین و أنتم فیها خالدون؛ و در آنجا هر چه نفوس را بر آن میل و اشتهاست و چشمها را شوق و لذت، مهیا باشد و شما مؤمنان در آن بهشت جاویدان متنعم خواهید بود.» (زخرف/ 71)

20- بهشت جایگاهى ابدى است که هیچ گونه فساد و تباهى در آن راه ندارد: «مثل الجنة التى وعد المتقون تجرى من تحتها الانهار اکلها دائم و ظلها؛ وصف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده این است که از زیر (ساختمان ها و درختان) آن همواره نهرها در جریان است میوه و خوراکى و روزى فراوان آن دائمى و سایه اش همیشگى است. این سرانجام کسانى است که تقوا ورزیده اند، و سرانجام کافران هم آتش است.» (رعد/ 35) پس هم بهشت مصون از زوال و نابودى است و هم اهل آن. چنانکه درسوره فرقان می فرماید: «قل اذلک خیر ام جنة الخلد التى وعد المتقون؛ بگو آيا اين [عقوبت] بهتر است‏ يا بهشت جاويدان كه به پرهيزگاران وعده داده شده است.» (فرقان/ 15) در جمله (ام جنة الخلد) اضافه جنت به خلد که به معناى جاودان است براى این است که دلالت کند بر اینکه بهشت مزبور فى نفسه و به خودى خود جاودانه و فنا ناپذیر است، همچنان که کلمه (خالدین) در آیه 

بعدى، براى این آمده که دلالت کند بر اینکه اهل این بهشت در آن جاودانند، و فنا به ایشان راه ندارد.

21- بهشتیان هر چه بخواهند دارا می شوند «لهم فیها ما یشاون خالدین؛ جاودانه هر چه بخواهند در آنجا دارند.» (فرقان/ 16) یعنى متقین در بهشت از ناحیه خدا و تملیک او مالک و دارنده چنین چیزى هستند، که هر چه را بخواهند دارا شوند، و البته معلوم است که خواست ایشان جز به چیزى که دوست دارند تعلق نمى گیرد. به خلاف اهل آتش که به حکم آیه «و حیل بینهم و بین مایشتهون؛ میان آنان و آنچه دوست بدارند حائل و مانعى افکنده اند.» (سباء/ 54) البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که متقین در آن روز و در بهشت دوست نمى دارند و نمى خواهند، مگر چیزى را که واقعا دوست داشتنى باشد، و آن چیزى که واقعا باید آن را دوست داشت همان چیزى است که خدا براى آنان دوست بدارد، و آن عبارت است از همان خیر و سعادتى که مستحق آن شده اند، و با آن به کمال مى رسند، و نه خود و نه دیگران از آن متضرر نمى گردند. زیرا به حکم این آیه اهل بهشت به چیزى راضى و علاقمند مى شوند که خدا نیز بدان راضى باشد، آرى، آنان نمى خواهند مگر آنچه را که مایه 

خوشنودى خداست، پس هیچ وقت اشتهاى معصیت و کار زشت و شنیع، و کار لغو نمى کنند، «لا یسمعون فیها لغوا و لا کذابا؛ در آنجا نه بيهوده‏اى شنوند و نه [يكديگر را] تكذيب كنند.» (نباء/ 35) و نیز هرگز از چیزى که مایه ناراحتى دیگران است خوششان نمى آید، و نیز هرگز نمى خواهند که عذاب از اهل جهنم (که خدا عذاب آنان را خواسته) برداشته شود، و هرگز آرزو نمى کنند که مقام بالاتر از خود را داشته باشند، چون آنچه که خود دارند خدا برایشان پسندیده، و آنان بدان راضیند، و آنچه خدا دوست مى دارد دوست مى دارند.

بنابراین خواسته هاى اهل بهشت، همچون خواسته هاى خداوند در چهارچوب حکمت است. یعنى همان گونه که «یفعل ما یشاء» از طرف خداوند در قالب کار حکیمانه است. «لهم فیها ما یشاؤن» نیز از سوى مؤمنان در قالب تقاضاى حکیمانه است و چنین نیست که مؤمنان بخواهند اهل دوزخ رها شوند، یا درخواست کنند که به درجات انبیا راه یابند، زیرا این گونه تقاضاها حکیمانه نیست.

22- مؤمنان پس از عبور از صراط و مواقف دیگر به سوى بهشتى سوق داده مى شوند که درهاى آن باز و گشوده است: «و سیق الذین اتقوا ربهم الى الجنة زمرا حتى اذا جاءوها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین؛ كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته ‏اند گروه گروه به سوى بهشت ‏سوق داده شوند تا چون بدان رسند و درهاى آن [به رويشان] گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند سلام بر شما خوش آمديد در آن درآييد [و] جاودانه بمانيد.» (زمر/ 73) در راه رسیدن به بهشت، ملائکه بهشتیان را همراهى مى کنند و نورى که مؤمنان در دنیا به واسطه ایمان و عمل صالح بدان منور شده اند راه آنان را روشن مى کند: 

«یوم ترى المؤمنین و المؤمنات یسعى نورهم بین ایدیهم و بایمانهم بشریکم الیوم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها، ذلک هو الفوز العظیم؛ آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى‏ بينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است [به آنان گويند] امروز شما را مژده باد به باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آنها جاودانيد اين است همان كاميابى بزرگ.» (حدید/ 12) اما قبل از ورود به بهشت هر ناپاکى از هستى آنان به عذاب موقت یا مغفرت و شفاعت زدوده مى شود. زیرا بهشت سراسر طهارت و پاکیزگى است و هیچ گونه پلیدى را بر نمى تابد.

گفتنی است قرآن در اوصاف بهشت و همچنین در ویژگی های جهنم، به بیان آن دسته از مطالبی که برای همگان قابل ادراک است پرداخته، با بیان نمونه هایی که در این جهان وجود دارد مطلب را نزدیک ساخته است وگرنه، چنان که مکرر اشاره شد، نظام آخرت با نظام دنیایی تفاوت اساسی دارد و واژه دنیایی توان تفسیر کنه آن را ندارد؛ آن سان که جنین در رحم مادر توان درک واقعیت های خارج از رحم را ندارد. از این رو قرآن در موارد زیاد به مثال و نمونه اکتفا کرده، می فرماید: “مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الأنهار” و “مثل الجنة التی وعد المتقون فیها أنهار من ماء غیر اسن…” داستان بهشتى که به متقیان وعده دادند این است که در آن باغ بهشت نهرهایى از آب زلال دگرگون ناشدنى است. وگرنه نعمت هایی فراهم آورده است که از دسترس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: «فلا تعلم نفس ما أخفی لهم من قرة أعین جزاء بما کانوا یعملون؛ هیچ کس نمی داند که پاداش نیکوکاریش چه نعمت ها و لذت های روشنی بخش دل و دیده است و در عالم غیب برای 

او چه ذخیره شده است.» (سجده/ 17) با این که می دانیم قرآن مقام و مرتبه رضا و خشنودی خداوند را نسبت به بسیاری از مقام ها برتر به شمار آورده است: «و رضوان من الله أکبر ذلک هو الفوز العظیم؛ و خشنودى خدا بزرگتر است اين است همان كاميابى بزرگ.» (توبه/ 72) و برتر و بزرگتر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودى خداست و آن به حقیقت فیروزى بزرگ است بنابراین، نعمت ها و لذت های بی نهایت که روشنی بخش دل و دیده است به مراتب باید برتر از مقام رضا باشد.

اشاره 1 ـ مقام رضا نازل تر از مقام تسلیم محض است و کمال تسلیم برتر از کمال رضاست. البته در این گونه از مقام ها مجالی برای التذاد، توجه به لذت و مانند آن مطرح نیست، بلکه زمینه انقطاع از ماسوی الله و برتر از آن، یعنی کمال انقطاع فراهم است که از محدوده ی بحث کنونی بیرون است.

2 ـ همان طور که برای پرهیزکاران کامل مقام هایی است که اوج آن ها نامعلوم است، برای تبهکاران لدود، عنود و کنود درکاتی است که عمق حفره آنها معلوم نیست و کیفیت تعذب نفس پلید آنان در آن حفره معلوم نیست؛ چنان که ظاهر جمله ی «و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون؛ و آنچه تصورش را نمی کردند، از جانب خدا برایشان آشکار گردید.» (زمر/ 47) از چنین مکان سحیقی خبر می دهد.

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه229-232

امیر دیوانی- حیات جاودانه- بخش سوم

محسن قرائتی- تفسیر نور- جلد 8 صفحه 233

سید محمدحسین طباطبایی- تفسیرالمیزان- جلد 15 صفحه 260

نعمت
ارسال شده در 3 خرداد 1397 توسط مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد بسطام در حدیث روز

قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : النَّظَرُ فی ثَلاثَةِ أشیاءٍ عِبادَةٌ: النَّظَرُ فِی وَجهِ الوالِدَینِ و فِی المُصحَفِ و فِی البَحرِ.

«بحار الأنوار، ج 10، ص 368»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: نگاه كردن به سه چیز عبادت است: به صورت پدر و مادر، به قرآن و به دریا.

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 37

آخرین مطالب

  • افسانه غرانيق: داستانى ساختگى در ستايش بتها از سوى دشمنان اسلام
  • روزه گرفتن چه فایده ای دارد ؟
  • چرا بنده دیگران؟
  • رضوان
  • نعمت
  • گلچینی از آیه های زیبای قرآن برای زندگی
  • نیکوکاری
  • ;kljb
  • درس هایی از نهج البلاغه
  • آوای انتظار

آخرین نظرات

  • مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد بسطام  
    • مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد (س) بسطام
    در عبرت

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد (س) بسطام

مدرسه ی علمیه ی فاطمه بنت اسد (س) در سال 1373 به همت امام جمعه فقید این شهر حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای روحانی بسطامی تاسیس شده است . این مدرسه واقع در استان سمنان ، شهرستان بسطام می باشد . طلاب مشغول به تحصیل این مدرسه 130 طلبه می باشد .و تعداد پایان نامه های دفاع شده در این مدرسه 74 عدد می باشد .
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
  • عکس نوشته
  • اخبار
  • مناسبت ها
  • موضوعات پایان نامه
  • روانشناسی
  • اخلاقی
  • حدیث روز

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان