امام علی (ع) (نهج البلاغه حکمت 337): دعا کننده بدون عمل و تلاش مانند تیرانداز بدون زه است .
محمد بن علی ترمذی ، از عالمان ربانی و دانشمندان عارف مسلک بود . در عرفان و طریقت ، به علم بسیار اهمیت می داد ؛ چنان که او را « حکیم الاولیاء » می خواندند .در جوانی با دو تن از دوستانش ، عزم کردند که به طلب علم روند .چاره ای جز این ندیدند که از شهر خود ، هجرت کنند و به جایی روند که بازار علم و درس ، در آن جا گرم تر است .
محمد ، به خانه آمد ، عزم خود را به مادر خبر داد ، مادرش غمگین شد و گفت : ای جان مادر ! من ضعیفم و بی کس و تو حامی من هستی ؛ اگر بروی ، من چگونه روزگار خود را بگذرانم . مرا به که می سپاری ؟ آیا روا می داری که مادرت تنها و عاجز بماند و تو دانشمند شوی ؟
از این سخن مادر ، دردی در دل او فرود آمد . ترک سفر کرد و آن دو رفیق ، به طلب علم از شهر بیرون رفتند . مدتی گذشت و محمد هم چنان حسرت می خورد و آه می کشید . روزی در گورستان شهر نشسته بود و زار می گریست و می گفت : من این جا بی کار و جاهل ماندم و دوستان من طلب علم رفتند . وقتی باز آیند ، آنان عالمان و من هنوز جاهل .
ناگاه پیری نورانی بیامد و گفت : خواهی که تو را هر روز درسی گویم تا به زودی از ایشان درگذری و عالم تر از دوستانت شوی ؟
گفت : آری ، می خواهم .
پس هر روز ، درسی می گفت تا سه سال گذشت . بعد از آن معلوم شد که آن پیر نورانی ، خضر (ع) بود و این نعمت و توفیق ، به برکت رضا و دعای مادر یافته است .
آخرین نظرات